به گزارش مشرق، مرتضی کامل نواب مدرس دانشگاه طی یادداشتی در روزنامه صبح نو نوشت: هفته گذشته برای چندمین بار شاهد بودیم آقای کواکبیان مشابه برخی دیگر از چهرههای اصلاحطلب با پنهان شدن پشت مفاهیمی چون مردم، اکثریت و... شروع به عقدهگشایی و انتقادات غیرقابلپذیرش کرده و با اشاره به انتخابات گذشته مجلس از عدم مشارکت اکثریت مردم در انتخابات گفت.
هرچند معتقدم ایشان و دیگر سخنرانان اصلاحطلب و اعتدالی نسبت به ریشهها و دلایل این موضوع اشراف کامل دارند، بااینحال برای تنویر افکار عمومی و تبیین مسأله، توجه خوانندگان گرامی را به چند نکته معطوف میکنم.
یکم، متوسط مشارکت مردم ایران در ۱۱ دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک به ۵۸ درصد بوده است. بر این اساس در ادوار مختلف مجلس بهطور متوسط قدری بیش از نیمی از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردهاند. از این جهت میزان مشارکت در انتخابات گذشته هرچند بالا نبوده، بااینحال با میانگین ادوار مجلس فاصله معناداری ندارد. جالب اینجاست که بالاترین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس در ادوار گذشته، به دوره پنجم مربوط میشود که مجلسی اصولگرا بود و بیش از هفتادویک درصد واجدین شرایط در آن شرکت داشتند.
دوم، نکته مهم دیگر در خصوص میزان مشارکت در انتخابات مجلس گذشته که آقای کواکبیان و دوستان اصلاحطلب ایشان بهراحتی از کنار آن گذشته و صرفا به نتایج آماری انتخابات میپردازند، دلایل و زمینههای عدم اقبال مردم در انتخابات مجلس است.
شاید ایشان فراموش کردهاند، ولی مردم ایران بهخوبی به یاد دارند انتخابات مجلس یازدهم توسط دولتی برگزار شد که هشت سال زمام امور کشور را رها کرد و اقتصاد کشور را معطل گوش چشم و مرحمتی از سوی کدخدا و سران اروپایی در برجام کرد. مردم در انتخابات گذشته با شرایطی پای صندوقهای رأی رفتند که از خردادماه ۱۳۹۲ تا اسفند ۱۳۹۸ بیش از ۶ سال بیعملی و ناتوانی دولتی مغرور و تشریفاتی را تحمل کردند. دولتی که رئیس آن پشت تریبون رسمی همزمان با مذاکرات، از خالی بودن خزانه گفت و آب خوردن مردم را هم منوط به برجام اعلام کرد.
اگر آقای کواکبیان فراموش کردهاند، مردم بهخوبی موج ناامیدی حاکم بر کشور را در دهه ۹۰ به یاد دارند؛ دورهای که دولت مورد حمایت ایشان رکورددار شد و رکورد پایینترین رشد اقتصادی کشور و بالاترین تورم مسکن ثبت شد!
در نتیجه بیانصافی است که مشارکت مردم در انتخابات مجلس را تحلیل کنیم و سهم عاملان و بانیان آن را که زمینهساز دلخوری بخش قابلتوجهی از جامعه ایرانی را فراهم کردند، نادیده بگیریم.
سوم و در آخر لازم به یادآوری است وقتی آقای کواکبیان از درصدی از مردم صحبت میکند که پای صندوق رأی حاضر نشدند توجه کنند که این به معنای همبستگی و همراهی این بخش از جامعه با ایشان و دوستان ایشان نیست.
با چه منطقی این بخش از جامعه در حساب آقای کواکبیان به سبد اصلاحطلبان ریخته میشود؟ ضمنا باید توجه داشت که عدم مشارکت در صحنه انتخابات و تعیین سرنوشت سیاسی باید بهعنوان یک مسأله ملی مورد توجه و اهتمام تمامی گروهها و جریانات سیاسی باشد نه اینکه موجب خوشحالی و افتخار یک جریان سیاسی شود که بگوید دیدید بخشی از مردم نیامدند در صحنه! سوال مشخص بنده از ایشان این است که شما و دیگر فعالان اصلاحطلب چه تلاشی در جهت به میدان آوردن و دعوت از مردم برای حضور در صحنه انتخابات داشتهاید؟ آیا میتوانید پس از سکانداری دولت برای چهار دوره مستقیم و دو دوره غیرمستقیم، روبهروی ملت بایستید و بگویید مصوبه شورای مرکزی جبهه اصلاحات برای انتخابات مجلس این است که «هیچ توصیهای برای مشارکت و یا عدم مشارکت در انتخابات نداریم!»
پس سهم شما و دوستانتان بهعنوان یک جریان سیاسی که سالها در مسند قدرت بوده است، در به میدان آوردن مردم چیست؟ مگر نه اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در ابتدای سال جدید از چهار راهبرد انتخاباتی کشور صحبت کردند و مشارکت یکی از این موارد چهارگانه بود. پس چرا از عدم مشارکت بخشی از مردم در انتخابات گذشته که به دلیل ناکارآمدی دولت همسو با شما شکل گرفت، برای خود فرصت میسازید؟
این در حالیست که لازم است تمامی معتقدان به تعالی اسلام و قدرتمند شدن ایران، موضوع مشارکت حداکثری مردم و حق تعیین سرنوشت جمعی را که به برکت انقلاب اسلامی و با رهبری داهیانه امام خمینی (ره) حاصل شده است، در صدر مسائل و اولویتهای خود قرار دهند و روحیه همبستگی و اعتماد ملی را بیش از پیش تقویت کنند.